کتاب قطور و قدیمی تاریخ را ورق میزنم، به فصل قاجار میرسم، سوار بر قطار تاریخ به سالها قبل سفر می کنم، هیاهوی کلاغ ها از فراز آسمان باغ به گوش می رسد؛ بوته های گل سرخ در تلألو نور خورشید خودنمایی می کنند و فضا را در هر نسیم عطرآگین می سازنند؛ عصر یک روز بهاری است و جشنی درباغ برپا است، قائم مقام فراهانی میهمانی ترتیب داده «محمد تقی» از پنجره آشپزخانه چشم به باغ دوخته، پدرصدایش می زند و میخواهد تا سینی شربت را برای میهمانان ببرد در جریان مراودات نظرقائم مقام فراهانی به محمد تقی بچه آشپز12 ساله جلب می شود وقتی قائم مقام از او می پرسد هدیه چه می خواهی می گوید درس خواندن کنار بچههای شما در مکتبخانه را. قائم مقام بعد از جشن عصرگاهی با فراخواندن محمد تقی به اندرونی میگوید: «میخواهم نامههایم را به ویژه نامههای خصوصیام را تو بنویسی. تجربههای زیادی هست که باید بیاموزی هم خط خوبی داری و هم نثری روان.....» از اینجا بود که محمد تقی به سمت منشی گری قائم مقام فراهانی درآمد.
اینها بخش هایی از یادداشت های دوران کودکی «محمد تقی» امیرکبیر است که می توان در دل محفوظات تاریخی جستجویشان کرد و با خواندنشان به سالهایی دور سفر کرد. تاریخ نگاران او را به دو فرسخی شمال غربی شهرستان اراک قریه «هزاوه» منتسب می دانند و زمان دقیقی از تاریخ تولدش در دست ندارند؛ اما آنچه به ثبت رسیده به سالهای 1186 تا 1230 باز می گردد.
«میرزا محمد تقی خان فراهانی» شهره به «امیر کبیر» یکی از صدراعظم های ایران در دوران ناصر الدین شاه قاجار است. او در دوران صدرات خود قطار اصلاحات را با چند صد واگن و به منظور توسعه ی همه جانبه به راه انداخت شعارش حضور «افراد قابل و عاقل» بر سرکارها بود؛ روزگار امیر روزگار قحط الرجالی امین و آگاه و دشمنشناس هم بود...او مناصب بدون کار را حذف ، با القاب و عناوین مبارزه عملی کرد؛ به حفظ آثار تاریخی، توسعه صنعت، تنظیم امور مالیاتی، مبارزه جدی با رشوه و ارتشا پرداخت. حقوق مفت خوران را قطع کرد، تاسیس بیمارستان، تقویت و ساماندهی ارتش، ایجاد نیروی دریایی، ساخت کارخانه شکر ریزی، قند سازی، نخ ریسی، کاغذ سازی را در دستور کار اجرایی قرار داد.
منبع : سایت تابناک
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.